ادامه دعوای محله بالا و پائین در فضای مجازی

 

ادامه دعوای بالامحله و پایین محله در فضای مجازی

یادتان هست زمانی «تضاراب آرا» مد شده بود؟ فرهنگ اختلاف نظر و داشتن نظری متفاوت؟

این ایده که داشت به فرهنگی عمومی تبدیل می‌شد، بدیلی برای همان دعوای بالا محله و پایین محله بود که شکل و شمایلی مدنی به خود می‌گرفت تا اینکه شبکه‌های اجتماعی و مجازی از راه رسیدند و سر و شکل تازه‌ای به این مسأله دادند. اینترنت مفهوم بالا محله و پایین محله را از میان برداشت و آدم‌های متفاوتی را با خرده فرهنگ‌های متفاوت دور هم جمع کرد اما به دلیل ویژگی «سرعت»، ظهور و بروز تضارب آرا و اختلاف نظر را هم شدت بخشید. حتماً شما هم نمونه‌های زیادی برای این داستان در ذهن دارید. همین چند وقت اخیر فراخوان نخریدن خودرو مثال خوبی است یا حمله تروریستی به فرانسه یا دعوت از یک بازیگر سینما و تلویزیون به برنامه دید در شب و از همه پررنگ‌تر سخنرانی دکتر اباذری در دانشگاه تهران به بهانه مرگ مرتضی پاشایی خواننده پاپ.

در جریان فراخوان نخریدن خودرو تولید داخلی جامعه بشدت دوقطبی شد؛ عده‌ای با شعار بالا بردن کیفیت صنایع داخلی و احترام به مشتری به این فراخوان پیوستند و موضوع را حیثیتی کردند. قاعدتاً عده دیگری در مقابل به کارگرانی که بیکار می‌شدند و چرخ‌هایی که از کار می‌افتادند فکر می‌کردند و این فراخوان را نوعی پشت کردن به منافع ملی می‌دانستند. مخالفان می‌گفتند این هم برنامه‌ای سیاسی است که رسانه‌های مخالف دولت مردم را به آن تشویق کرده‌اند. خلاصه اینکه چه جوک‌هایی که ساخته نشد و چه فحش‌هایی که رد و بدل نشد. کاربری از موافقان فراخوان می‌نویسد: «یادمان می‌ماند پراید 94 یعنی چه

 

بعد از حمله تروریستی به پاریس و کشته شدن ده‌ها شهروند فرانسوی، عده‌ای از کاربران فیسبوک برای ابراز همدردی با مردم این کشور، عکس پروفایل خود را به رنگ پرچم فرانسه درآوردند و عده‌ای دیگر برای مقابله پرچم عراق و سوریه را انتخاب کردند؛ یعنی اگر تروریسم بد است و باید با مردمی که قربانی تروریسم هستند همدردی کرد پس ماهم با مردم عراق و سوریه همدردی می‌کنیم. اما موضوع دعوا بالا گرفت و از مسیر خود خارج شد و سر از جاهای دیگری درآورد. کاربری از مخالفان چند روز پیش نوشت: «اینهایی که هنوز پرچم فرانسه رو از پروفایل‌شون برنداشتن، منتظرن اولاند با یه قواره پارچه بیاد از عزا درشون بیاره؟» و باز دعوا و جوک این طرفی و جوک آن طرفی. آیا این فرآیند، ادامه همان فرهنگ زیبای تضارب آرای جامعه مدنی است و اینکه هرکسی نظری دارد و چه خوب که نظر هرکدام از ما مثل هم نیست و این می‌تواند جامعه را پیش ببرد یا دعوای بی‌دلیل بالا محله و پایین محله که ریشه‌ای تاریخی دارد؟

  ما باهم بیگانه‌ایم

 دکتر سعید معیدفر جامعه شناس و استاد دانشگاه در این باره می‌گوید: «متأسفانه ما درست نتوانسته‌ایم فرآیند صحیحی برای دیالوگ باهم داشته باشیم. گاهی آنقدر باهم بیگانه‌ایم و ارتباط نزدیک نداریم که دیگر نمی‌توانیم به یکدیگر حق بدهیم. مثلاً راننده‌ها حقوق یکدیگر را رعایت نمی‌کنند حتی اگر خلاف هم بکنند، حاضر نیستند عذرخواهی کنند. چون این فرهنگ به آنها آموخته که همواره حق با آنهاست. این حکایت، حاکی از روش‌های آموزشی و تربیتی نادرستی که متأسفانه در جامعه ما وجود دارد؛ یعنی عنصر تحمل و استدلال و منطق درستی نیست و فقط تأکید روی فردیت و نظر شخصی و بی‌توجهی به دیگران است و بی‌احترامی به دیگری، عذر نخواستن از دیگران به خاطر حقی که از او تضییع کرده‌ایم و... متأسفانه این قضیه در فرآیند تربیتی و آموزشی هم مغفول مانده

 

معیدفر راه درمان را این‌گونه توصیف می‌کند:« یکی از راههای شکستن چنین فضاهایی قطعاً تعامل بیشتر با یکدیگر است و تغییر رفتار دولتمردان و مسئولان در جامعه. باید در عرصه‌های مختلف و در زیست و باهم بودن اشتراک داشته باشیم. البته روزگاری شاید با هم دوست‌تر بوده‌ایم اما حالا دو تا همسایه یا کارمند و شهروندی که در یک مکان هستیم از هم خبر نداریم. باهم دشمن شده‌ایم و همدیگر را دفع می‌کنیم. برای همین است که در دیالوگ باهم مشکل داریم و در نهایت در رفتار و گفتار و کردار روزانه هم این وضعیت بسیار بروز می‌کند.» در جریان سخنرانی دکتر اباذری استاد جامعه‌شناسی دانشگاه تهران به بهانه مرگ مرتضی پاشایی فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی بسرعت دو قطبی شد. یک طرف ماجرا حق را به اباذری می‌داد و طرف مقابل را بیسواد و عوام می‌خواند و طرف دیگر هم بشدت از موسیقی پاشایی و جایگاه او در هنر دفاع می‌کرد و جبهه مقابل را از‌خود راضی و روشنفکر مآب و خارجی‌پسند و ادا اطواری می‌دید و اینکه چرا کسی در هر جایگاهی به خود اجازه می‌دهد پشت سر کسی که دستش از دنیا کوتاه است حرف بزند و طرفدارانش راعوام بداند.

  سوژه اختلاف کم نیست

 این روزها با تعدد سوژه نیز مواجه شده‌ایم؛ هر روز بهانه‌ای برای دوقطبی شدن فضای مجازی وجود دارد. دکتر امان الله قرایی مقدم جامعه شناس و استاد دانشگاه در این باره می‌گوید: «دو قطبی شدن خیلی هم خوب است. چون جامعه‌ای که یکدست و یکنواخت باشد و همه یک نوع طرز تفکر داشته باشند و دیدگاه دگماتیسم یا متحجرانه‌ای بر جامعه حاکم باشد، آن جامعه دیگر جامعه‌ای مرده است. به قول دیوید رایسمن جامعه‌شناس امریکایی جامعه دنباله‌رو خواستار آن است که مردم یکجور عمل کنند که مقابل آن جامعه پلورآلیستی است، یعنی جامعه‌ای که چندگانگی فکری دارد. لازمه پیشرفت جامعه تنوع افکار عمومی است. این اعتقاد که کل جامعه باید در یک مسیر حرکت کند، اعتقاد کسانی است که درنهایت جامعه‌ای مرده و ساکن می‌خواهند. جامعه‌ای که در آن دموکراسی حاکم است، قاعدتاً افراد افکار و عقاید مختلفی دارند و گاهی مخالف همدیگرند و گاهی موافق. این جوامع در حال توسعه هستند

 

دکتر قرایی مقدم اعتقاد دارد جامعه ایرانی به دلیل تجربه استبداد طولانی و یکی دو هزار ساله چندان از قواعد گفت‌و‌گو آگاه نیست. البته جامعه استبدادزده به معایب دیگری نیز آلوده می‌شود که در کل نتیجه همه آن معایب تعارض فرهنگی و نداشتن زبانی مشترک است. قاعدتاً اگر از روحیه همدلی و احترام و گذشت گذشتگان نیز حرف می‌زنیم چندان معنای اجتماعی وسیعی ندارد و به معنای نادیده گرفتن تعارض‌های عمیق فرهنگی در گذشته نیست:« ما مردم ایران تجربه تاریخی بیان مکنونات قلبی‌مان را نداریم. جامعه ما 2500 سال حکومت‌های مستبد داشته و مردم فرصت حرف زدن نداشته‌اند. اگر هم کسی حرفی زده سرش را بر باد داده مثل امیرکبیر، قائم مقام فراهانی، منصور حلاج، ابن مقفع و... شیخ سعدی هم شعری با این مضمون دارد «زبان بریده به کنجی نشسته صم بکم/ به از کسی که نباشد زبانش اندر حکم». به این اعتبار، قرایی مقدم عقیده دارد که به رغم پیشینه استبدادی  نظام های پادشاهی همین که در فضای مجازی، تنوعی از دیدگاه ها را شاهدیم نشان می دهد جامعه ایران، پوست انداخته و وارد فضای دیگری شده است.

  حرفی برای گفتن نداریم

 به اعتقاد بسیاری از اندیشمندان تجربه صد ساله عقب‌نشینی استبداد و پیشروی نیروهای مدنی پس از انقلاب مشروطه که با فراز و نشیب فراوان نیز رو به رو بوده چندان تاریخ بلندی برای تصحیح همه رفتارهای ناپسند نیست. دکتر قرایی مقدم می‌گوید: «کورت لوین، روانشناس اجتماعی در دانشگاه ام آی تی آزمایشی را روی سه گروه 5 نفری دانش آموزان انجام داد؛ گروه اول به شیوه استبدادی مدیریت می‌شدند و 30برابر بیشتر خشونت بین افراد این گروه بود. در گروه استبدادی همه تقصیرها به گردن همسایه بغلی و دیگران انداخته می‌شود. گروه دوم گروهی بود که دموکراسی بر آن حاکم بود و گروه آخر گروهی که مدیریت آن به عهده همه بود.

 

کشورهایی مثل عراق، لیبی یا مصر چرا درست نمی‌شوند و یکسره در حال آشوب هستند؟ چون تجربه‌ای غیر از استبداد نداشته‌اند. کشورهایی که استبدادزده هستند تحمل شنیدن حرف دیگران را ندارند. به قول ویلفردو فدریکو جامعه شناس، استبداد در گوشت و پوست و خون آنها رسوب کرده. این‌گونه افراد حرف منطقی را هم گوش نمی‌کنند و تا بحث شروع می‌شود فحاشی می‌کنند. سال‌ها طول خواهد کشید این‌گونه افراد که این رسوبات غلیظ در ذهنشان نشسته بتوانند منطقی حرف بزنند و به حرف دیگران گوش کنند. یکی از نشانه‌های یک جامعه استبدادزده تملق و چاپلوسی است که جایگزین گفت‌و‌گو می‌شود و در تاریخ ماهم تا دل تان بخواهد پررنگ است. جامعه ایران هم بی نصیب از سنت استبداد اجتماعی نبوده است اما از یکی دو سده پیش تاکنون با تمرین دموکراسی و گفت وگو به جنگ روحیه خودکامگی رفته است و از بسیاری از کشورهای منطقه جلوتر است

 قرایی مقدم بهترین راه درمان را مشارکت‌های مردمی، دانشجویی، مشارکت جوانان، دانش‌آموزان و همه اقشار در سطح جامعه می‌داند.

  مریم سادات گوشه/ایران

پسر حباب

حکایت کودکی که تا آخر عمر در حباب زندگی کرد

دیوید فیلیپ وتر(Phillip Vetter)کودکی که با نام مستعار پسر حباب شناخته شد، در تاریخ 21سپتامبر در تگزاس متولد شد. پدر او به نام دیوید جوزف وتر(David Joseph Vetter) ومادر او  کارول آنَ (Carol Ann) در سال 1963صاحب یک پسر شدند، که 7ماه بعد از تولد از دنیا رفت. پزشکان گفتند که بچه آنها به بیماری«SCID» مبتلا بوده است.

بیماری«SCID» بیماریی است که سیستم ایمنی بدن را به سرعت از بین می بردو کودک در عرض 7ماه از بین رفت. پزشکان گفتند که هربچه پسر که در این خانواده متولد شود به احتمال 50%در اثر بیماری«SCID» از دنیا خواهد رفت.

فرزند دوم خانواده به نام کاترینا(Katherine) بیماری «SCID»را نداشت. پزشکان اصرار داشتند که خانواده وتر فرزند دوم پسر را نیزبه دنیا بیاورند. آنها می گفتند که راه درمانی دیگری برای علاج بیماری «SCID» را نمی شناسند ومی خواهند با تولد این بچه دوم در روی علاج این بیماری تحقیق کنند. ولی خانواده وتر دلشان نمی خواست مرگ بچه دیگرخودشان را ببیند. و بنابه اصرارهای زیاد تصمیم  به دنیا آوردن بچه دوم پسر گرفتند وبدین ترتیب پسرحباب متولد شد.

آب، هوا، غذا ولباس قبل از ورود به داخل این حباب استرلیزه می شدند. داخل حباب یک تلوزیون و چندین اسباب بازی نیز گذاشته شده بود.  پسر حباب 12سال در داخل حباب زندگی کردو به هیچ وجه مریض نشد ولی پزشکان هیچ گونه تداوی برای او پیدانکردند.

هر روز زندگی دیوید برای دکترها وخانواده او خیلی گران تمام می شد، از زمان تولد پسربچه یک میلیون وسیصدهزار دلارهزینه شده بود، در نهایت پزشکان تصمیم به پیوندمغز استخوان ازکاترینا خواهر دیوید گرفتند. ولی دو روز پس از پیوند دیوید برای اولین با مریض شد، اسهال، تب، استفراغ وخونریزی شدید روده آغاز شد. برای مداوا باید دیوید را از اتاق استریل بیرون می آوردند، ناسا برای دیوید یک لباس ویژه طراحی کرده بود، من بعد فقط سر دیوید داخل حباب نگهداری می شد، اما تنها 7 روز پس از حذف از اتاق استریل، دیوید در 22 فوریه سال 1984 مرد.

زندگی این بچه که بدون داشتن یک دوست و به دور از خانواده سپری شد دل هر انسانی را به درد می آورد.

 

 

 

ساس

ساس

برای بسیاری از مردم دیدن محل ساس گزیدگی در بدنشان هنگامی که از خواب بیدار می شوند ممکن است معادل یک کابوس باشد.خبر خوب این است که اگر چه ساس نیش میزند ولی این نیش زدگی صدمه جدی نخواهد داشت.  بر خلاف انگل های دیگر مانند کک، ساس هیچ بیماری به انسان منتقل نمی کندو بسیاری از مردم هیچ گونه واکنش آلرژیک جدی نشان نمی دهند.  اگرچه ما  معمولاّبا آلرژی ناشی از ساس گزیدگی مواجه نیستیم ولی دیدن ساس در رختخواب برای انسان آزار دهنده است. خیلی از وقتها پی بردن به وجود ساس با نگاه کردن به نوع گزش مشکل است، و علامتهای دیگری باید بررسی شوند که وجود ساس را مورد تائید قرار دهند تا بتوان آفت کش صحیحی به کار برد.

علائم گزیدگی ساس:

ساس یک حشره انگلی است که برای زنده ماندن وتولید مثل از خون انسان یا پستانداران دیگر تغذیه می کند، جالب توجه است که یک ساس بالغ می تواند یک سال بدون تغذیه زنده بماند وحشره نابالغ می تواند3-4ماه بدون تغذیه به زندگی خود ادمه دهد.

ساسها برای گزیدن باید یک رگ خونی را در زیر پوست پیداکنند. علائم گزش ممکن است از فردی به فرد دیگر متفاوت باشد، دروحله اول ممکن است فرد به گزش حساس نباشد وبه همین علت محل گزش قرمز نشود، یک ساس به تنهای می تواند یک محل را بیش از یک بار بگزد. لذا وجود محلهای متعددگزیدگی نشان دهنده گزش توسط ساس های متعددی است.

گزیدگی ساس چگونه شناسائی می شود:

ابتدا محلهای گزش به صورت نقطه های قرمز رنگ بوده و سپس خارش پیدا می کنند، برخلاف نیش پشه، این نقطه ها در یک خط مستقیم بوده و بصورت تصادفی نمی باشد. لکه های قرمز رنگ در بعضی افراد حساس بشدت تحریک پذیر می باشند. علیرغم اینکه گزش ساس در تمام نقاط بدن ممکن است اتفاق بیافتد ولی درصورت ، گردن، دستها، بازوها و پاها و جاهایی از بدن که رگهای خونی نزدیک به پوست هستند زیاد دیده می شوند.

درمان گزیدگی ساس:

درمان محل گزیدگی ساس کاملاً به فرد مورد نظر ودرجه گزش بستگی دارد و پزشک ممکن است موارد زیر را انجام دهد:

-        پماد استروئیدی مالیدنی به پوست

-        قرص ها وآنتی هیستامین های خوراکی برای تسکین خارش

-        آنتی بیوتیک ها(برای کسانی که هنگام خارش التهاب ایجاد شده وزیر پوست تاول می زند)

اما این نکته را نباید از نظر دور داشت که اغلب مواقع در صورت از بین رفتن استرس ناشی از ساس گزیدگی نیاز به درمان خاصی وجود نخواهیم داشت.

 Tahtakurusu Isırığı, Tedavisi ve Tıbbi Bakım

جملات پر معنی از بزرگان:

جملات پر معنی از بزرگان:

1-    اعتماد مانند روح است، بدنی را که ترک کرده اصلاً به آن باز نمی گردد.  «ویلیام شکسپیر»

2-    اگر کسی چشمهایش را از تو برمی گرداند، مطمئن باش که درآن چشمها چیزی مخصوص تو وجود دارد. «داستایوفسکی»

3-    اصلاً با یک احمق بحث نکنید، شما را تاحدخودش پائین می آورد، سپس با تجربه خودش شما را شکست می دهد. «مارک تواین»

4-    من از ستم بَدان نه، بلکه از سکوت خوبان می ترسم.«برسکن»

5-    چه کسی گفته خیام حلال، حرام نمی شناسد، شرابی را که با تونوشیده ام حلال است و بدون تو حرام!.« عمرخیام»

6-    دوچیز است که انسانها را به حرکت وا می دارد: منفعت و ترس.«ناپلئون بناپارت»

7-    ترس به کارمی آید، ولی ترسو به هیچ کاری نمی آید.«مهاتماگاندی»

8-    درجایی که احترام است ترس هم هست، ولی درجایی که ترس است احترام نیست.«افلاطون»

9-    کسی که همیشه دل می شکند، مثل سنگ داخل کفش است.«آلبرت هاببارد»

10-دوچیز انسان را ازکوره به درمی کند: بستن دهان درجایی که باید سخن گفت وحرافی درجایی که باید سکوت کرد .«سعدی شیرازی»

11-پیروزی مال کسانی است که بتوانند بگوین پیروزی مال من است. «آتا ترک»

12-کسی که به سنگ لگد می زند دردش را خودش می کشد. «مثل ترکی»

13-جسارت ده قِسم است، یکی نترسیدن، نُه تای آن احتیاط است.«حضرت علی (ع)»

14-هیچ کسی مثل کور نور را دوست ندارد. «ویکتور هوگو»

15-کسی که درحین نوشتن دست را نمی بیند، فکر می کند قلم به خودی خود حرکت می کند.«مولانا»

16-تا رسیدن گندم، داس گران می شود. «مثل ترکی»

17-تا دهان نخورده است، صورت خجالت نمی کشد.« مثل ترکی»

18-یک ترسو، یک لشگر را پریشان می کند.«مثل ترکی»

19-خرِ مرده از گرگ نمی ترسد.« مثل ترکی»

20-پایه حکومت ترس است.«جان آدامس»

حوادث مرموز:

حوادث مرموز:

حادثه گذرگاه دایتلوف  (Dyatlov)

9کوهنورد دریک نیمه شب در سال 1959، چادر کمپینگ خود را در دامنه کوههای اورال را ترک کردند و کفشها و لباسهای خود را جا گذاشتند و از دست سرمای جانسوز فرار را برقرار ترجیح دادند.

57سال پیش در حادثه ای در شب روز شنبه 9کوهنورد جوان جان خود را بدلایل نامعلوم از دست دادند، این حادثه که در گوشه ای از کوههای اورال رخ داد به دست فراموشی سپرده شد، تا اینکه در زمان تحول  که در سال 1990در روسیه رخ داد ازآرشیو خارج شد. ولی علیرغم تحقیقات متعدد پرده اسرار برای بستگان آنها کنار نرفت.

یوری یودین(Yury Yudin) که بدلیل بیماری  با اکیپ نرفته بود در سالهای بعد در یک مستند تلویزیونی که به بررسی حادثه می پرداخت، گفت اگر درطول زندگی ام تنها یک شانس برای پرسیدن یک سوال داشته باشم این سوال خواهدبود: آن شب برای دوستانم چه اتفاقی افتاد؟

حادثه به این شکل آغاز شد:

یوری یودین و 9دانشجو از انستیتو  پلی تکنیک اورال، در28ژانویه 1959یک سفر دو هفته ای را به سمت کوههای اورال شروع کردند. مسافرت تا شمالی ترین منطقه مسکونی به نام ویزهای(Vizhay) برنامه ریزی شده بود، در راس اکیپ یک کوهنورد با تجربه به نام ایگور دایاتلفIgor Dyatlov)  ( قرار داشت، تمام افرادی که به اکیپ پیوسته بودند دارای تجربه در شرایط سخت بودند، یودین در شروع دچار بیماری شد و از همراهی با اکیپ جا ماند، به این ترتیب اکیپ با دو نفر زن وهفت نفر مرد شکل گرفت.

در تاریخ 2فوریه، اسکی بازان(کوهنوردان) با عبور از اوتورت(Otort) به تپه هولات سیاهل(Holat Syahl) رسیدند. به عقیده محققانی که عکسها ویاداشتهای به جا مانده از اکیپ را بررسی می کردند، آنها از ساعت 5با برپائی چادر مکان کمپ خویش را مشخص کردند. معلوم نیست چرا اسکی بازان این منطقه را انتخاب کردند ،  زیرا اگر گروه در یک فاصله یک ونیم کیلومتری در کوهپایه های جنگلی کمپ ایجاد می کردند، در مقابل شرایط اقلیمی سخت می توانستند خود را از آب وهوای خشن محافظت نمایند. انتخاب چنین نکته ای نشانگر این بوده که آنها از چیزی هراس داشته اند.

ازچپ به راست(دوبلینینا-اسلوبودین-زولاتریوف-کولموگراوا)

از نظر یودین علت این امر، نداشتن دید کافی به علت مه روی جنگل و ترس دایتلوف از ندیدن اطراف و گم کردن تپه بوده است.

در هنگام جدا شدن از انستیتو برای سفر اکتشافی، دایتلوف قول داده بود در هنگام حرکت از کوه اوتورت به طرف ویزهای، در مورد وضیت خودشان تلگراف خواهد فرستاد. با توجه به اینکه تاریخ برنامه ریزی شده برای این کار 12فوریه پیشبینی شده بود تا این تاریخ کسی در مورد گروه نگرانی نداشت، حتی دیاتلو به یوری گفته بود که ممکن است چند روز تاخیر داشته باشند، ولی بعد از تاریخ 20فوریه زنگ خطر به صدا درآمد. دانشجویان و بستگان اسکی بازان، برای جستجوی آنها از پلیس وارتش کمک خواستند، هواپیمای نظامی و هلکوپترشناسائی به منطقه اعزام شدند.

جسدها پیدا شدند:

تیم های پیشرو جستجو کننده شش روز بعد در تاریخ 26فوریه به کمپینگ رسیدند، تلگرافی که توسط رهبر تیم میخایل شاراوین (Mikhail Sharavin) از یکاترینبورق(Yekaterinburg) رسید، می گفت که نصف چادر دریده شده و داخل آن از برف پر شده است،  ولی گروه حتی کفش هایشان را نیز جا گذاشته و اینجا را ترک کرده اند.

چادر اکیپ پاره پاره شده بود

تجزیه و تحلیل فنی از محل نشان می داد که چادر از داخل دریده شده است و در اطراف آن در زیر برف رد پای 7-8نفر دیده می شد، در هیچ کدام از رد پاها اثر کفش یا جوراب دیده نمی شد، و این رد پاها مربوط به پاهای لخت و برهنه بود که در سرمای شدید شب ایجاد شده بودند. در آن شب سرد چه عاملی باعث شده بو کوهنوردان جوان چادر خود را بصورت غیرقابل مصرف درآورده و با پاهی بدون کفش فرارکنند؟ به نظر محققان این رد پاها مربوط به اعضای گروه بوده وهیچ ردپای دیگری پیدانشد، درکمپ به جز 9کوهنورد هیچ کس دیگری وجود نداشته است، در اطراف نیز رد پاها تا 500متر به طرف منطقه جنگلی کوهپایه جلو می رفت وناگهان ناپدید می شدند، شاراوین اولین دو جسد را در اطراف جنگل در زیر یک درخت کاج پیداکرد.

جسدها مربوط به گئورگی کریونسچنکو(Georgy Krivonischenko)24ساله ویوری دورشینکو(Yury Doroshenko'ya)21ساله بودند و هردو تایشان هم با پاهای برهنه و بدن بدون لباس بودند. آنها فقط لباس زیر پوشیده بودند. در نزدیک آنها تکه های سوخت درخت وجود داشت، شاخه های درخت سدراز پنج متر بالای درخت کنده شده بودند، بنابراین می توان گفت که آنها بعد از حادثه به بالای درخت رفته وبه چیزهایی در اطراف نگاه می کردند، تعدادی از شاخه شکسته در اطراف باقی مانده بود.

در فاصله 300 متری از درخت سدر به سمت بالا ، در جهت چادرها جسد ایگور دایتلوف پیدا شد. او به پشت افتاده و سرش به سمت چادر ها برگشته و شاخه درخت سدر را در میان دستهای خود گرفته بود. دایتلوف شلوار اسکی ، ژاکت، جلیقه چرمی به تن داشت. در پای راستش جوراب پشمی و جوراب نخی به پای چپ داشت. گوله یخی صورتش را پوشانده بود که به معنی آن بود که قبل از مرگ در برف نفس کشیده است. 

تلاشهای تیم جستجو

تیم جستجو، اجساد زینا کولموگروای 22ساله(Zina Kolmogorova) ورستم اسلوبودین 23ساله بودند را در150متری اطراف کمپ پیداکرد. فاصله بین جسد و کمپ نشان می داد که آنها درحال بازگشت به کمپ بودند. متخصصان فوراً به تحقیقات قضائی را شروع کردند، در کالبد شکافی اجساد نتیجه ای خاص عاید نگردید، متخصصان علت مرگ را هیپوترمی (hipothermi) یعنی به علت یخ زدن در اثر سرما اعلام کردند. در سر اسلوبودین یک شکستگی وجود داشت ولی کشنده نبود. تیم تحقیقاتی به مدت 2ماه در محل حادثه ماند و 4جسد بعدی را در 75متری کمپ زیر برف پیداکردند.

جسدها مربوط به نیکولاس تیبوکس بریگنونل (Nicolas Thibeaux-Brignollel)24ساله، لودمیلا دوبینانا(Ludmila Dubinina)21ساله، الکساندر زولاترف(Alexander Zolotaryov)37ساله والکساندرکولواتو(Alexander Kolevatov)25ساله بودند.

جمجمه تیبوکس برینگولل شکسته بود، در استخوانهای قفسه سینه وبینانا و زولاترف آثار شکستگی وجود داشت، وهمچنین زبان دوبینانا از جایش کنده شده بود.

علیرغم تمام اینها، در سطح خارجی اجساد هیچ جای زخم دیده نمی شد، یعنی در روی استخوانهای شکسته و اطراف عظله ها جای زخم دیده نمی شد. تخریبات ایجاد شده در اجساد به تصادف ماشین شباهت داشت ولی عدم وجود آثار خارجی موضوع را اسرار انگیزتر می کرد.

اسرار بطور عجیبی زیاد شد

پوشش بدن چهار جسد بعدی از دیگران بدتر بود، از قرار معلوم هر فردی که بعد از دیگری فوت کرده بود لباس اولی را به تن کرده بود، زولاترف کت خز و کلاه دوبینانا را پوشیده بود، دوبینانا شلوار کریونسجنکو را به پا داشت، در معاینه لباسها سطح بالایی رادیواکتیو مشاهده شد که معما را پیچیده تر کرد.

پس از چند ماه، روسها گفتند که به هیچ متهم احتمالی ظنین نیستند و لذا موضوع قابل حل نبوده و پرونده به بایگانی مخفی فرستاده شد تا به فراموشی سپرده شود.

بعد از سالها یکاترینبورگ دیاتلو (Yekaterinburg-Dyatlov) رئیس انجمن تحقیقاتی وویوری کونتسویچ(Yury Kuntsevich (که در موقع حادثه 12ساله بود، به دنبال کشف اسراربودند، اعلام کردندکه محققان علل حادثه را از مردم پنهان نگه داشته اند. دادستان ابتدا این ادعارا که ساکنین محلی مانسی(Mansi) این قتلها را انجام داده اند مورد بررسی قرار داد، ظاهراً آنها بدنبال مجازات کسانی که راه خانه های آنها را کشف کرده اند بودند، اما آنجا نه از نظر مردم اوتورت(Otort)و نه از نظر مردم هولات سیاهل(Holat-Syahl) آنجا مکان مقدسی نبود. درمکان حادثه نیز به جز9اسکی باز هیچ اثرو ردپای دیگری دیده نمی شد ، کوه اوتورتان در زبان مانسی به معنی کوه مرگ بود؛ همین!

در سال 1959در یک شب چه حادثه ناگهانی اتفاق افتاد که 9اسکی باز را به کام مرگ فرستاد. چندین سال بعد پرونده دوباره بررسی می شود ولی آیا مدارک جمع آوری شده درآن زمان و شرایط چقدر به درد می خورد معلوم نیست؟

 

 

سيستم اطلاعات بازاريابي :

سيستم اطلاعات بازاريابي :

امروزه ايجاد يك پايگاه داده ها براي ثبت اطلاعات بازاريابي به عنوان يكي از موارد مهم در ايجاد و بهره گيري از سيستم اطلاعات بازاريابي مي باشد. مسئوليت و نقش سيستم اطلاعات بازاريابي از يك سيستم صرفاً جمع آوري اطلاعات به فرايند  ايجاد اطلاعات از طريق ارتباطات نزديك با مشتري گسترش يافته است. توسعه توانايي هاي لازم براي شناسايي مشتريان ، رتبه بندي و طبقه بندي معاملات مشتريان در طي زمان و آگاهي از اينكه مشتريان چه كالاها و خدماتي ممكن است خريد نمايند و ...  همگي با هم دستورالعمل جديدي را در بسياري از فعاليت ها و بازاريابي تحقيقات بازاريابي شكل مي دهند كه اين دستورالعمل مي تواند تركيبي از فعاليت هاي بازاريابي بشكل مرسوم ( سنتي )و ايجاد يك پايگاه اطلاعاتي توسعه يافته باشد.

 چهار سيستم اطلاعاتي بازار متداول وجود دارند كه شركت ها براي عقب نبودن از تحولات روز بازار از آنها استفاده مي كنند:

1- سيستم هاي سوابق داخلي :

مديران بازاريابي و فروشندگان براي اينكه بدانند چه چيزي با چه سرعتي در چه محلي به كدام مشتري بفروش مي رسد به سيستم سوابق داخلي نياز دارند طرح چنين سيستم هايي بنحوي كه اطلاعات درست در زمان مورد نياز در اختيار كاربران مورد نظر قرار بگيرديكي از وظايف كليدي بازاريابي در هر شركتي است.

 

2-بانك اطلاعاتي بازاريابي :

طراحي بانك هاي اطلاعاتي بازاريابي كه بتواند از اطلاعات مربوط به مشتري بيشترين استفاده را ايجاد كند مستلزم آن است كه به چند مسئله اساسي توجه داشته باشد كه عبارتنداز : هزينه جمع آوري داده ها و اطلاعات ، مزاياي اقتصادي استفاده از اين داده ها و اطلاعات ، توانايي شركت در به روز كردن اين اطلاعات و پيشرفت هاي سريع در تكنولوژي كه بهره برداري حداكثر از اين داده ها و اطلاعات را ممكن و ميسر مي سازد.

3-سيستم هاي اطلاعاتي رقابتي :

اطلاعات رقابتي روشي است منظم و اخلاقي براي جمع آوري و تجزيه و تحليل اطلاعات مربوط به فعاليت هاي رقباء و تغييرات تجاري و كاري مرتبط با آنها . مهمترين منابع اطلاعات رقابتي عبارتنداز گزارش هاي سالانه و گزارش هاي مالي شركت ها ، سخنراني هاي مديران ، اسناد دولتي ، بانك هاي اطلاعاتي اينترنتي و ... .

4-سيستم هاي ويژه برقراري تماس با مشتري :

امروزه در كشورهاي پيشرفته نرم افزار هاي كاربردي متعدد كم هزينه وجود دارد كه اطلاعات مربوط به اسامي و مشخصات كارفرمايان و همچنين انواع تماس هايي كه با هر يك از آنها حاصل مي شود را به روز مي كنند؛ لذا بيشتر شركت هاي كه به روش فروش مستقيم ، محصولات خود را بفروش مي رسانند از چنين سيستم هاي استفاده مي كنند

 

برتری داشتن یا نداشتن انسانها به همدیگر از منظر قرآن کریم:

برتری داشتن یا نداشتن انسانها به همدیگر از منظر قرآن کریم:

1-     « و جعلناكم شعوبا و قبائل لتعارفوا إن اكرمكم عند الله اتقاكم (حجرات/13) و شما را قبائل و شعوبي قرار داديم تا همديگر را بشناسيد ، همانا كريم ترين شما نزد خدا با تقواترين شماست »

2-     قل یا ایها الذین هادوا ان زعمتم انکم اولیاء لله من دون الناس فتمنوا الموت ان کنتم صادقین؛ بگو ای یهودیان، اگر گمان می کنید که (فقط) شما دوستان خدایید نه سایر مردم، پس آرزوی مرگ کنید، اگر راست می گویید.

3-     و قالوا لن یدخل الجنة إلا من کان هودا؛ آنها گفتند هیچ کس داخل بهشت نمی شود جز یهود و (نصاری).» (بقره/ 111)

4-     در آیه 80 سوره بقره می خوانیم: و قالوا لن تمسنا النار إلا أیاما معدودة؛ آتش دوزخ جز چند روزی به ما اصابت نخواهد کرد.

5-     لا اضيع عمل عامل منكم من ذكر او انثي بعضكم من بعض، من عمل هيچ عمل كننده‌اي از شما را، زن باشد يا مرد ضايع نخواهم كرد. شما همه از يك نوع هستيد(آل‌عمران/195)، و كهف/30.

6-     يا ايها الناس انا خلقناكم من ذكر و انثي و جعلناكم شعوبا و قبائلاً لتعارفوا ان اكرمكم عند الله اتقيكم، اي مردم! ما شما را از يك مرد و زن آفريديم و شما را تيره‌ها و قبيله‌ها قرار داديم تا يكديگر را بشناسيد[اينها ملاك امتياز نيست] گرامي‌ترين شما نزد خداوند، با تقوا ترين شما است(حجرات/13)

7-     هل يستوي الذين يعلمون و الذين لا يعلمون، آيا كساني كه مي‌دانند با كساني كه نمي‌دانند برابرند(زمر/9)

8-     و فضل الله المجاهدين علي القاعدين اجراً عظيما، و خداوند، مجاهدان را با پاداش عظيمي بر نشستگان برتري بخشيده است(نساء/95)

شب و روز- جانداران


شب وروز:

gecegunduz
 
روزی یک مرد دانشمند درحالی که با شاگردان خود دریک مکان زیبا در دامنه کوهی نشسته بودند، یک سوالی مطرح کرد و از شاگرادنش خواست که به این سوال او که چگونه می شود شب و روز را ازهم جداکرد پاسخ دهند، به عبارت دیگر بگویند که تاریکی شب وروشنایی صبح کی شروع می شود.
یکی از آنها گفت: به گله ای که در دوردست است نگاه می کنم، هرگاه نتوانستم گوسفند را از بز تشخیص دهم می توانم بگویم شب شده است. یکی دیگه از استاد اجازه خواست و گفت: هر زمان بتوانم درخت انجیر را از درخت زیتون تشخیص دهم می توانم بگویم صبح شده است.
مرد دانشمند مدتی سکوت کرد، شاگردانش کنجکاو شدند و گفتند نظر شما چیست؟
استادگفت: هر وقت راه می روم اگر یک زنی را دیدم بدون اینکه بپرسم سیاه است یا سفید؟ زیبا است یا زشت؟ بتوانم بگویم او خواهرم است.
هر وقت که یک مردی را ببینم بدون اینکه بپرسم او فقیر است یا ثروتمند؟ از کدام ملت است؟ دینش چیست؟ بتوانم بگویم او برادرم است. مطئناً روشنائی صبح شروع شده است.
 
جانداران چند دسته اند؟
                                        cocuk
پسرم بیا پای تخته، می خواهم یک سوالی بپرسم.
پسر جلوی تخته سیاه آمد و به معلم گفت بفرمائید سوالتان چیست؟
معلم: به من بگوجانداران چند دسته اند؟
پسر: چهار دسته اند آقا.
معلم: به نظرم اشتباه گفتی، باشه اسمشان را بگو ببینم کدامها هستند.
پسر:  گیاهان، حیوانات، انسانها، بچه ها.
معلم: پسر! مگه بچه ها انسان نیستند؟
پسر: حق با شماست! پس جانداران سه دسته اندآقا.
معلم: باشه دوباره نام ببر، ببینم کدامها هستند.
پسر: گیاهان، حیوانات، بچه ها.
معلم:  پسرم پس انسانها چی شدند؟
پسر: آنهایی که در قلبشان دوستی ومحبت را زنده نگه داشتند، همیشه بچه ماندند، بقیه شبیه حیوانات شدندآقا!
 
 

آکواپونیکز

آکواپونیکز به هر گونه سامانه اطلاق میشود که فعالیت های کشاورزی را با پرورش هر گونه حیوان اعم از دام یا آبزی در محیط های محدود شده ترکیب کند.

در این شیوه فضولات حیوانات که محیط زندگی آنها را آلوده میکند از محیط خارج شده به صورت کود به مصرف بخش کشاورزی سامانه میرسد. به عنوان مثال در حوزه آبزی پروری فضولات ناشی از ماهی یا میگو از آب جدا شده و به صورت کود به بخش کشاورزی منتقل شده و آب تصفیه شده به سامانه محل زندگی آبزیان بازگردانده میشود

آکواپونیکز و پرورش آبزیان

از جمله اهداف اصلی آکواپونیک این است که مواد اضافی و دفعی یک سیستم به عنوان غذا یا کود برای سیستم دیگر عمل کند، به طوری که آب استخرهای پرورش ماهی که دارای تعداد و تراکم بیشتر ماهیان و در نتیجه از تغذیه بیشتری برخوردار بودند باعث رشد بیشتر و کاملاً محسوس گیاهان مورد پرورش در همان مخازن میشود.

 
تولید سبزیجات در مقیاس کوچک به شیوه آکواپونیکز [دانشگاه کشاورزی بنگلادش]

تصفیه زیستی آب، عناصر موجود در آن را حذف می‌کند که این موضوع هم از لحاظ زیست‌محیطی و هم از لحاظ صرفه‌جویی اقتصادی مهم است. در این روش آب استخر پرورش ماهی پس از عبور از فیلترهای مکانیکی به بستر هیدروپونیک وارد شده و این بستر به عنوان بیوفیلتر محیط مناسبی برای رشد باکتری‌ها از جمله نیتروزوموناس و نیتروباکتر ایجاد می‌کند که به ترتیب کار تبدیل آمونیاک و نیتریت آب پرورش ماهی را به نیتریت و سپس نیترات انجام می‌دهند و آب تصفیه شده در سیستم دوباره وارد استخر پرورش ماهی می‌شود. در آکواپونیک عناصر غذایی موجود در آب استخر پرورش ماهی به عنوان کود در سیستم هیدروپونیک و در بستر گیاهان مصرف می‌شود و این عمل برای ماهی نیز سود دارد چون تجمع مواد تولید شده ناشی از تجزیه بقایای گیاهان و میکروارگانیسم‌ها در بستر استخر و ترکیبات ازته و فسفر ناشی از تغذیه ماهیان در آب تجمع یافته و عامل محدود کننده شرایط زیست ماهیان می‌شود. با استفاده پساب برای گیاهان می‌توان از پساب به عنوان کود استفاده کرد. به عبارت دیگر بستر کشت، مانند یک بیوفیلتر عمل می‌کند و کیفیت آب را برای زیست ماهیان مناسب می‌سازد، در این میان باکتری‌های موجود در بستر کشت نقش مهمی را در چرخه عناصر دارند که بدون وجود آن سیستم خوب عمل نمی‌کند. آب یا پساب حاصل از پرورش ماهیان به عنوان یک منبع کودی آلی است. محصولات تولیدی در چنین سیستمی به عنوان محصول سالم و ارگانیک شناخته می‌شوند و در فروش و بازاریابی ماهیان و گیاهان تولید شده نقش مهمی دارد، ضمن این که از یک واحد تولیدی، دو نوع محصول تولید می‌شود و در مناطق خشک و نیمه‌خشک که با کمبود آب مواجه هستند آکواپونیک نقش مهمی داشته و مدلی برای کشاورزی پایدار است.

مزایای آکواپونیکز

به طورکلی کشت گیاهان در تلفیق با پرورش ماهی محاسن متعددی همچون صرفه‌جویی بسیار زیاد در مصرف آب دارد به طوری که نیاز آبی در یکی از مزارع پرورش ماهی بعد از اجرای سیستم آکواپونیک ضمن بهبود کیفیت آب به یک پنجم کاهش می یابد، افزایش عملکرد در واحد سطح تولید ماهیان و گیاه، بهبود طعم و کیفیت محصولات کشاورزی حاصل از این سیستم، بهبود کیفیت آب استخرهای پرورش ماهی، کاهش آلودگی محیط زیست، کاهش هزینه تامین آب و صرفه‌جویی در مصرف کودهای شیمیایی، تولید دو محصول از یک منبع آبی و مزایای دیگر را در بر دارد.

شركت دانش بنيان

برخی سوالات درمورد شرکتهای دانش بنیان:

 

شركت دانش بنيان به چه شركتي گفته مي‌شود؟

 

پاسخ: بر اساس «آئين‌نامه تشخيص شركت‌ها و موسسات دانش‌بنيان»، شركت‌هاي متقاضي بايد علاوه بر كسب شرايط ذكر شده در شاخص‌هاي عمومي (شامل كسب حداقل درآمد ذكر شده ناشي از فروش فناوري، كالا /خدمات دانش‌بنيان، نیروی انسانی و سابقه بيمه كاركنان)، كليه شرايط مشخص‌ شده در شاخص‌هاي اختصاصي اين آيين‌نامه را نيز احراز نمايند. 

لذا درباره امکان استفاده از مزاياي قانون، در زمان ثبت شرکت نمي‌توان اظهار نظر کرد و ارزيابي بر مبناي عملکرد شرکتها پس از ثبت و فعاليت شرکت انجام مي شود.

براي تاسيس يک شرکت دانش بنيان، چه کار بايد انجام داد؟

پاسخ: شرکتهاي بصورت عادي در اداره کل ثبت شرکتهاي سازمان ثبت اسناد و املاک کشور بايد ثبت شوند و در هنگام ثبت، هيچ تفاوتي بين شرکتها وجود ندارد.

شرکتهاي متقاضي پس از توليد کالاها و خدمات دانش بنيان يا ارايه برنامه توليد (براي شرکتهاي نوپا)، بر مبناي آيين نامه مصوب کارگروه، ارزيابي شده و براي يک مدت محدود مي توانند از تسهيلات و مزاياي قانون استفاده کنند و براي تمديد زمان استفاده از مزاياي قانون، بايد دوباره ارزيابي شوند.

آیا می توان از ابتدا شرکت را به عنوان شرکت و یا موسسه دانش بنیان ثبت نمود؟

پاسخ: فرآیند ارزیابی و تشخیص مربوط به شرکتها و موسسات ثبت شده می باشد که دارای شاخصهای موجود در آیین نامه ارزیابی و تشخیص شرکتها و موسسات دانش بنیان می باشند. بنابراین ثبت شرکتها و موسسات دانش بنیان همانند دیگر شرکتها و موسسات خواهد بود.

آيا شركتهاي دولتي يا متعلق به بخش عمومي هم حق استفاده از حمايتهاي قانون دانش بنيان را دارند؟

پاسخ: شرکتهای دولتی، مؤسسات ونهادهای عمومی غیر دولتی و نیز شرکتها و مؤسساتی که بیش از پنجاه درصد (50%) از مالکیت آنها متعلق به شرکتهای دولتی و مؤسسات و نهادهای عمومی غیر دولتی باشد، مشمول حمایتهای این قانون نیستند.

چه مداركي به صورت اسكن شده جهت تكميل اطلاعات لازم است؟

پاسخ: مدارك لازم براي ارسال از طريق سامانه در جدول زير آورده شده است:

مستندات مورد نياز

نوع (اختياري يا اجباري)

توضيح

تصوير مجوزهاي شركت (مجوز تأسيس، پروانه بهره‌برداي و...)

اختیاری

 

تصویرآگهیتاسیس به همراه آخرین تغییرات شركت در روزنامه رسمي

اجباري

 

آخرين ليست بيمه شركت به همراه خلاصه وضعيت دستمزد/حقوق و مزايا

اجباري

برای شرکتهای نوپا اختیاری می باشد

تصویرآخریناظهارنامهمالیاتی - ارسالی به سازمان امور مالیاتی

اجباري

برای شرکتهای نوپا اختیاری می باشد

رزومه يا كاتالوگ شركت

اختياري

 

نمودار سازماني شركت

اختياري

 

اگر عنوان دانش‌بنيان در نام ثبتي يا اساسنامه شركت وجود داشت، آيا شركت دانش‌بنيان محسوب مي‌شود و مي‌تواند از حمايت‌هاي مندرج در قانون استفاده كند؟

پاسخ: خير. لازم است همه شركتهاي متقاضي حمايتها، اطلاعات خود را در اين سامانه وارد كرده و بر اساس اين فرايندها ارزيابي شوند.

آیا شرکتهایی که عضو مراکز رشد و یا پارکهای فناوری هستند جزو شرکتهای دانش بنیان هستند؟

پاسخ: شرکتهای مستقر در پارکهای فناوری و یا مراکز رشد بایستی همانند دیگر شرکتها در سامانه ثبت نام نموده و مراحل ارزیابی را طی نمایند در غیر اینصورت دانش بنیان محسوب نمی شوند.

آیا واحدهای تحقیق و توسعه فعال در یک شرکت خصوصی می توانند در قالب یک شرکت دانش بنیان مستقل شود؟

پاسخ: شرکتهای بزرگی که شرایط استفاده از قانون شرکتهای دانش بنیان و یا شرکتهای دانش بنیان صنعتی را ندارند می توانند با ثبت واحد تحقیق و توسعه خود به صورت مستقل در صورتی که در راستای فهرست کالاهای اعلام شده توسط کارگروه فعالیت دارند به صورت مجزا در سامانه ثبت نام نمایند و فرآیند ارزیابی همانند دیگر شرکتها برای آنها نیز صورت پذیرد.

در صورتی که محصول شرکت که در فهرست کالا/خدمات دانش بنیان مصوب قرار دارد در حد طرح و مستندات باشد می تواند در سامانه ثبت درخواست نماید؟

پاسخ: با توجه به آیین نامه مصوب کارگروه ارزیابی و تشخیص شرکتها و موسسات دانش بنیان، شرکتهای دانش بنیان بایستی حداقل (50) درصد از درآمد يك سال مالي گذشته شركت (كه در اظهارنامه مالياتي شركت ذكر شده است)، از محل فروش «كالاها/خدمات دانش‌بنيان»، «خدمات تخصصي تعمير و نگهداري مرتبط با كالاهاي توليد شده توسط آن شركت»، فروش «دانش ‌فني و فناوري» مرتبط با فهرست كالاها/خدمات دانش‌بنيان، و «خدمات طراحي مهندسي» مرتبط با فهرست كالاها/خدمات دانش‌بنيان حاصل نمایند.

همچنین در صورتی که شرکت متمایل به ارائه درخواست شرکت دانش بنیان نوپا باشد محصول شرکت بايد داراي برنامه توليد يا توليدكننده كالاها/خدمات دانش‌بنيان، مطابق فهرست كالاها/خدمات دانش‌بنيان مصوب كارگروه باشد كه دانش فني كالاها/خدمات دانش بنيان توليد شده توسط شركت، بايد مبتني بر فعاليت‌هاي تحقيق و توسعه، ايجاد شده و يا از طريق انتقال فناوري جذب شده و بومي‌سازي شده باشد.

آيا حضور اعضاي هيأت علمي در شرکت‌هاي دانش‌بنيان و داشتن سهام در آنها ضروري است؟ سهامداري دانشگاه‌ها در اين شرکت‌ها ضروري است؟

پاسخ: حضور اعضاي هيأت علمي دانشگاه‌ها در شرکت‌هاي دانش‌بنيان و سهامداري دانشگاه‌ها در شرکت‌ها ضروري نيست و شرکت‌هاي فاقد اعضاي هيأت علمي نيز مي‌توانند بر مبناي معيارهاي ارزيابي شرکت‌هاي دانش‌بنيان، مشمول استفاده از حمايت‌هاي قانون شوند.

 

 تلخیص از سایت کارگروه ارزیابی وتشخیص صلاحیت شرکتهای دانش بنیان"http://daneshbonyan.isti.ir"

داستان پنج میمون

 

پنج تا میمون را در یک قفس می گذارند و در وسط آن یک نردبان، یک خوشه موز را از بالای نردبان آویزان می کنند هر میمون که از نردبان بالا می رود تا موز بخورد از بالا شیر آب خیلی سرد باز می شود و آب روی سرمیمون می ریزد. در آخر همه میمون ها این کار را کرده اند و خیس شده اند.

در مرحله بعد هر میمونی که می خواهد به طرف موز حرکت کند بقیه میمون ها مانع می شوند. آب را می بندند و یکی از میمون ها را خارج کرده به جای آن یک میمون جدید به قفس وارد می کنند. اولین کاری که انجام می دهد دویدن به طرف نردبان وخوردن موز است ولی چهار میمون دیگر به او اجازه نمی دهند این کار را بکند. علاوه برآن میمون تازه وارد را کتک می زنند.

سپس یکی دیگه از میمون های خیس شده نیز با یک میمون جدید جایگزین می شود. واین میمون جدید هم در اولین حرکتش به سوی نردبان کتک می خورد. میمونی که از همه محکمتر کتک می زند همان میمون جدید است که قبل از این میمون به قفس انداخته شده و کتک خورده است.

سومین میمون خیس هم عوض می شود. این هم در اولین حرکت به سوی نردبان تنبیه می شود. دو میمون جدید قبلی که به جای میمون های خیس شده داخل قفس شده اند در مورد این که چرا کتک می زنند هیچ فکری ندارند ولی از بقیه محکم تر می زنند.

در نهایت میمون خیس شده چهارم وپنجم هم عوض می شوند، امّا موز آویزان شده سالم مانده وهیچکدام به آن نزدیک نشده اند. چرا؟

چون در اینجا کارها این طوری برنامه ریزی شده و همینطور باید ادامه پیداکند.